ویژگی های سبک تربیتی اسلامی چیست؟
تعلیم و تربیت باید بر اساس ساختار وجود آدمی و هماهنگ با نیازهای روحی و طبیعی وی صورت گیرد. چنین رویکردی منحصر به تعلیم و تربیتی است که از سوی خداوند، تنظیم و تبیین شده باشد و هیچ دانشی جز دانش خداوندی بر تمامی ابعاد روانشناسی و اجتماعی انسان احاطه ندارد.
قرآن کریم اهل ایمان را به تعلیم و تربیت صحیح خانواده دعوت می کند و با لحنی هشدارآمیز آنان را به داشتن احساس مسئولیت در برابر همسر و فرزندان خویش برمی انگیزد؛ چنانکه در آیه ششم از سوره تحریم می فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْليكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ»؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد خود و خانواده خويش را از آتشى كه هيزم آن انسانها و سنگهاست نگه داريد؛ آتشى كه فرشتگانى بر آن گمارده شده كه خشن و سختگيرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمىكنند و آنچه را فرمان داده شدهاند (به طور كامل) اجرا مىنمايند!».
محافظت خویش و خانواده از آتش، تنها از طریق اطاعت کامل از دستورات الهی و دوری از گناهان میسر است و نگاهداری از همسر و فرزندان وابسته به آن است که محیطی سالم و آکنده از محبت و معنویت وجود داشته باشد.
آن گاه در چنین محیطی و در سایه دستورات اسلام به تعلیم و تربیت اهل خانه پرداخت. بدیهی است که امر به معروف و نهی از منکر لازمه برخورداری از چنین تربیتی است. چنانکه امام صادق علیه السلام در پاسخ سؤالی که چگونگی محافظت از خانواده را از ایشان جویا می شود، می فرماید: «آن ها را به آنچه خداوند متعال امر فرموده، امر می کنی و از آنچه نهی کرده است، باز می داری. اگر از تو اطاعت کردند، آنان را از آتش حفظ کرده ای و اگر با تو مخالفت کردند، وظیفه خود را انجام داده ای».
شناخت خداوند به کمالات و صفات عالیه از برکات چنین تعلیم و تربیتی است.
تنها والدین با ایمان هستند که با برخورداری از معرفت دینی می توانند آگاهی های ضروری را با توجه به سن و میزان رشد فرزندان خویش به آنان بیاموزند و با تحلیل دستورهای اسلامی، آنان را با فضایل اخلاقی آشنا سازند و پرورش دهند. در واقع در دین مبین اسلام مسئولیت اساسی تربیت بر عهده والدین است، چنانکه از امام سجاد علیه السلام است که «والدین مسئول تربیت فرزندشان هستند».
تنها والدین با ایمان هستند که با برخورداری از معرفت دینی می توانند آگاهی های ضروری را با توجه به سن و میزان رشد فرزندان خویش به آنان بیاموزند.
بنابراین آن ها نمی توانند فرزندان خود را در آزادی مطلق و بی عنان رها کنند که در نتیجه کودکان این خانواده ها بر اثر سهل گیری و تساهل و تسامح والدین و بدون هیچ گونه نظارتی تربیت می شوند از طرفی دیگر آن چنان با سخت گیری و متعصبانه با کودک برخورد شود که او با احساس حقارت و بی ارزشی بزرگ شود.
با بررسی متون دینی و اخلاقی به این نتیجه می رسیم سبک تربیت اسلامی، بر محبت، قاطعیت، کرامت و معنویت استوار است. از دیدگاه اسلام، محبت، از اصول تربیتی کودک است که به شدت، مورد تأکید قرار گرفته است؛ به طوری که برترین عمل نزد خداوند به شمار می آید.
امام صادق علیه السلام در روایتی می فرمایند: «موسی بن عمران عرض کرد: پروردگارا! کدام عمل نزد تو برتر است؟ فرمود: دوست داشتن کودکان…». در این شیوه تربیتی، در ابراز محبت و عطوفت نسبت به فرزندان هیچ گونه تبعیضی روا نیست و در عین حال، از افراط در محبت نیز نهی شده است؛.
سبک تربیتی اسلام، بُعد سومی نیز دارد که عبارت است از «تکریم». تکریم، احترام گذاشتن به کودک و ارزش قائل شدن برای اوست. کرامت نفس، محور اساسی اخلاق اسلامی و تربیت اسلامی است و مهم ترین راه آن، تکریم انسان، به ویژه در دوران کودکی است.
کرامت نفس، محور اساسی اخلاق اسلامی و تربیت اسلامی است و مهم ترین راه آن، تکریم انسان، به ویژه در دوران کودکی است.
کودکی که با ارزش قلمداد می شود و شخصیت او محترم شمرده می شود، به احساس خود ارزشمندی، عزت و کرامت نفس دست می یابد و کسی که برای خود ارزش قائل باشد، خود را به زشتی ها آلوده نمی کند.
سبک تربیتی اسلامی ویژگی های دیگری نیز دارد که به برخی از آن ها اشاره می شود:
– فرزندان از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردارند؛ به طوری که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، فرزندان را جگرگوشه های والدین می دانند و در این باره می فرمایند: «فرزندان ما جگرگوشه های ما هستند».و چون فرزند راه درستکاری بپیماید، وی را گلی از گل های بهشت می دانند چنانکه در این باره می فرمایند: «فرزند صالح گلی از گل های بهشت است».
– در امر تربیت، قدرت اختیار انسان نادیده گرفته نمی شود؛ زیرا آدمی به سبب داشتن روح استقلال طلبی و آزادگی، استبداد و اجبار را نمی پذیرد و در برابر آن واکنش نشان می دهد. از سویی دیگر، ناهمگونی تربیت تحمیلی با طبیعت آدمی مانع تربیت شدن او می شود.
از دیدگاه اسلام، انسان آزادی و اختیار دارد و اجبار، اکراه و تحمیل در تضاد با این ویژگی انسان و محروم کردن فرد از این موهبت الهی است. در برخی از آیات قرآن آشکارا بر مختار بودن انسان در مورد پذیرش هدایت پیامبران و ندای وحی الهی اشاره شده است. از جمله خداوند تبارک و تعالی می فرماید: «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً»؛ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس!
– تربیت با خشونت امکان پذیر نیست؛ حضرت علی علیه السلام در این باره می فرمایند: «با خشم، ادبی نیست».
– در این شیوه زشت گویی و دشنام مذموم است و بایستی از آن پرهیز کرد؛ در روایتی از امیرالمؤمنین علیه السلام آمده است: «از زشت گویی بپرهیز که تغییردهنده قلب هاست، افراد پست را به تو نزدیک می کند و بزرگان را از تو دور می سازد».
– از آنجا که سرزنش و تذکرهای پیاپی، باعث لجاجت و نافرمانی کودک شده و زمینه پذیرش و اندرز را در او نابود می کند در شیوه تربیتی اسلامی، والدین، هنگام اشتباهات فرزندان خویش، خود را به غفلت می زنند و چنان وانمود می کنند که خطای فرزندشان را ندیده اند. ولی از سوی دیگر سعی می کنند با روش های غیر مستقیم کودک را متوجه اشتباهش کنند.
سرزنش و تذکرهای پیاپی، باعث لجاجت و نافرمانی کودک شده و زمینه پذیرش و اندرز را در او نابود می کند.
امام علی علیه السلام درباره زیاده روی در سرزنش کودک و نوجوان می فرمایند: «هنگامی که کودک و نوجوانی را به سبب رفتار ناهنجارش نکوهش می کنی، مراقب باش که بخشی از آن را نادیده انگاری و از تمام جهت او را مورد اعتراض و توبیخ قرار ندهی تا او احساس نکند طرد شده است؛ زیرا این احساس باعث می شود در رفتارش لجاجت و سماجت به خرج دهد».
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز می فرمایند: «خدا رحمت کند کسی را که فرزندش را بر کارهای نیکش یاری کند، در حالی که از زشتی هایش می گذرد و در خلوت خود و خدا برایش دعا می کند».
– در تربیت اسلامی از تشویق و تنبیه به جا استفاده می شود؛ زیرا تشویق بی جا موجب حسد، خودپسندی و غرور در فرد می گردد؛ چنانکه حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «ستایش بیش از شایستگی، چاپلوسی و کمتر از آنچه لازم است، درماندگی یا حسادت است».
در تربیت متعادل، تشویق و تنبیه ضروری است؛ زیرا اگر نیکوکار و بدکار از نظر جزا یکسان باشند، بی رغبتی نیکوکاران به کارهای نیک فراهم می شود، در حالی که تشویق و قدردانی به موقع انگیزه و دلگرمی بیشتری ایجاد می کند. امیرالمؤمنین علیه السلام در این باره به مالک اشتر سفارش می کنند که: «و آن ها را به خوبی یاد کن و تلاش و همت اشخاصی که مورد امتحان قرار گرفته اند و سختی هایی را متحمل شده اند، یادآوری نما، زیرا که یادآوری کارهای نیک نیکوکاران، انسان دلیر را تهییج و به تلاش وادار می کند و افراد نشسته و بی تحرک را به کوشش کردن وادار می سازد».
– در این شیوه تربیتی نیز مانند شیوه مقتدرانه، بین انتظارات والدین و توانایی های فرزندان هماهنگی وجود دارد. در این باره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: «خداوند رحمت کند پدر و مادری را که فرزندش را بر انجام نیکی کمک می کند».
پرسیدند: چگونه کمک می کند؟
حضرت فرمودند: آنچه که کودک قادر به انجام آن است را بپذیرد و ناتوانی های کودک را بر او ببخشاید».
– در این شیوه والدین نسبت به سرنوشت فرزندان خود حساسند و آنان را به حال خود رها نمی کنند.
– والدین با توجه به بُعد معنوی انسان، به تربیت دینی فرزندان اقدام و با مجهز کردن آن ها به سلاح تقوا و صبر، آنان را خویشتن دار تربیت می کنند. همچنین توان مقاومت را در برابر سختی ها و مشکلات در وجود آن ها افزایش می دهند.
والدین با توجه به بُعد معنوی انسان، به تربیت دینی فرزندان اقدام و با مجهز کردن آن ها به سلاح تقوا و صبر، آنان را خویشتن دار تربیت می کنند.
– در تربیت الهی، آنچه از آدمی سر می زند، اهمیت دارد نه آنچه دیگری دریافت می کند. تربیت الهی، یعنی پای بند بودن به ارزش ها؛ حتی اگر کسی متوجه آن نشود.
– در سبک های تربیتی مذکور انسان ها ناظر بر چگونگی تربیت فرزندان هستند در حالی که در شیوه تربیت اسلامی، والدین اعتقاد دارند که فرزندان اماناتی نزد آن ها هستند و خداوند ناظر بر عملکرد تربیتی آن هاست و باید در قیامت در برابر خداوند پاسخگو باشند.
در روش فرزندپروری مقتدرانه، آسان گیرانه و مستبدانه بیشتر بر نوع شخصیت والدین و نگرش آن ها تأکید می شود، در حالی که در شیوه اسلامی از یک سو تربیت بر اساس فطرت الهی فرزند انجام می گیرد و از سوی دیگر باید احکام و راهنمایی های هدایتی و تربیتی انبیاء مورد توجه قرار گیرد.
در روش تربیت اسلامی از آنجا که والدین به حقیقت وجودی انسان آگاه هستند و انسان را مستعد رسیدن به همه کمالات می دانند در نتیجه، هدف از تربیت فرزندان را رسیدن به کرامت و قرب الهی و متخلق شدن به صفات الهی می دانند و این امر به خاطر آن است که روش تربیتی اسلامی بر اساس توحیدمداری و ولایت مندی است، در حالی که در سایر الگوهای تربیتی هدف در فرزندپروری، کنترل و اجتماعی کردن فرزندان است و در نتیجه چنین الگوهایی چندان به تربیت دینی فرزندان توجهی ندارند.
می توان گفت در میان روش های فرزندپروری مطرح شده در روان شناسی، فرزندپروری مقتدرانه نزدیک ترین روش تربیتی به روش اسلام است؛ ولی تفاوت هایی بین این دو روش وجود دارد؛ از جمله اینکه، در سبک تربیتی مقتدرانه، گاهی اقتدار غیرمنطقی موجب احساس طردشدگی، پرخاشگری و افسردگی فرزندان می شود در حالی که در روش تربیت اسلامی رفتارها و تعامل والدین با فرزندان بر ضوابط شرعی مبتنی است و والدین از دستورهای الهی تخطی نمی کنند.
همچنین اگرچه والدین مقتدر در پی عزت بخشی به فرزندان خویش هستند اما در نگاه آنان، انسان از این جهت که انسان است، باید تکریم شود؛ در حالی که در اسلام انسان از آن جهت که وجودی از وجود خداست، دارای ارزش است.
در پایان با استناد به تفکرات دینی می توان گفت که تربیت اسلامی در حقیقت احیای روح الهی انسان هاست و انسان باید به گونه ای تربیت شود که در زندگی دنیوی و اخروی، به سعادت برسد.
تهیه کننده : امیر حسین خوشرو اول – معاونت فناوری آموزشگاه
تائید کننده : آقای محمد فرازی – معاونت پرورشی آموزشگاه